در ادامه اجرای طرحهای ضربتی پلیس برای مقابله با سرقت، سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، از دستگیری ۲۵۳ نفر سارق و مالخر در ۴۸ ساعت گذشته خبر داد جوان آنلاین: مردی که با تصادفهای ساختگی از رانندگان اخاذی میکرد، کلاهبرداری که خود را نابغه میدانست و میلیاردها تومان از بازاریان کلاهبرداری کردهبود و سارق ۵۸ سالهای که با ۲۵ سابقه دستگیری رکوردی نادر در پروندههای سرقت داشت، سه سارقی بودند که در تازهترین طرح دستگیری پلیس آگاهی به دام افتادهبودند.
در ادامه اجرای طرحهای ضربتی پلیس برای مقابله با سرقت، سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، از دستگیری ۲۵۳ نفر سارق و مالخر در ۴۸ ساعت گذشته خبر داد. این عملیات گسترده که با تلاش شبانهروزی پلیس آگاهی تهران بزرگ انجام شد، منجر به کشف حجم قابلتوجهی از اموال مسروقه شد و بار دیگر بر عزم جدی پلیس در برخورد با مجرمان تأکید کرد.
به گفته فرمانده انتظامی تهران بزرگ، در جریان این طرحها بیش از ۴۰۰ دستگاه تلفن همراه سرقتی، حدود ۳۰ دستگاه موتورسیکلت و نزدیک به یک کیلوگرم طلا کشف و ضبط شدهاست. بخشی از این اموال از تهران به سایر استانها منتقل شدهبود و بخش دیگری نیز در استانهای دیگر سرقت و به پایتخت آورده شده بود که همگی با اشراف اطلاعاتی پلیس شناسایی و جمعآوری شدند.
سردار محمدیان در حاشیه نمایشگاه اموال سرقتی کشفشده با اشاره به حمایت دستگاه قضایی از اقدامات پلیس اظهار کرد: «برخورد قضایی با سارقان بسیار جدی شدهاست. در حال حاضر تعداد سارقان در زندانهای تهران در ۱۸ سال اخیر بیسابقه است. مرخصی و پذیرش قرار برای آنها انجام نمیشود و این سختگیریها نقش مهمی در کاهش سرقتها داشته است.»
وی در پایان با هشدار به مجرمان تأکید کرد: «به همه سارقان اعلام میکنیم که در صورت مقاومت مقابل پلیس، هدف گلوله قرار میگیرند. پلیس با هیچکس تعارف ندارد، توانمند است، تجهیزات دارد و قانون نیز پشت سر اوست.»
سارقی با ۲۵ بار دستگیری
ارسلان، سارق ۵۸ ساله و سابقهدار، برای بیستوپنجمین بار دستگیر شده است. وقتی از او میپرسند چرا وارد سرقت شده، ادعا میکند سالها قبل همسرش مهریهاش را به اجرا گذاشت و او تمام هستیاش را از دست داد و از همان زمان، قدم به جرگه خلافکاران گذاشت.
ارسلان! پروندهات پر از سابقه کیفری است، درست است؟
بله، تا الان ۲۵ بار به جرم سرقت دستگیر شدهام.
فکر نمیکنی پروندهات دیگر جا برای سابقه جدید نداشته باشد؟
(میخندد) درست است، پروندهام کاملاً سیاه است، اما با این همه سابقه، کار دیگری از دستم ساخته نیست.
قبل از این چه کاری انجام میدادی؟
اگر منظورت دوران جوانی است، من آدم درستوحسابی بودم. در کار خرید و فروش خودرو فعالیت داشتم و وضع مالیام خیلی خوب بود. از همه مهمتر، خیلی خوششانس بودم. هر وقت شرطبندی یا بختآزمایی شرکت میکردم، برنده میشدم. در خرید و فروش ماشین هم خوششانس بودم و هر خودرویی میخریدم با سود خوبی میفروختم.
پس چه شد که وارد جرگه خلافکاران شدی؟
سال ۷۳ همسرم مهریهاش، یعنی ۲۱۰ سکه، را اجرا گذاشت. برای اینکه زندان نروم، هر چه داشتم به او دادم و دستم خالی شد. بعد از آن یکی از دوستانم پیشنهاد داد سرقت کنم. البته من علاوه بر خوششانسی، خودم را نابغه هم میدانستم. مثلاً اگر با یک سارق حرفهای یک بار به سرقت میرفتم، همان بار اول بدون هیچ آموزشی بهتر از او کار را انجام میدادم.
یعنی به همین دلیل خرید و فروش خودرو را رها کردی و سارق شدی؟
بله. وقتی همه سرمایهام را از دست دادم، چارهای نداشتم جز اینکه پیشنهاد دوستم را قبول کنم، اما یک موضوع مهم دیگر هم بود که باعث شد این کار را ادامه بدهم؛ اعتیادم به مواد مخدر. همان دوستم مرا به مواد معتاد کرد. اول تفریحی مصرف میکردیم، اما وقتی معتاد شدم، دیگر راهی جز ادامه سرقت نداشتم.
معمولاً چه چیزهایی سرقت میکنی؟
در سرقت لوازم خودرو حرفهای هستم.
از وسیله خاصی برای سرقت استفاده میکنی؟
نه، همه سرقتها را با دست خالی انجام میدهم. این مهارت نتیجه سالها تجربه در سرقت است.
چطور دستگیر شدی؟
یک خودرو را سرقت کردم و به یکی از دوستانم تحویل دادم. او لوازم داخل خودرو را باز کردهبود و قصد فروششان را داشت که پلیس دستگیرش کرد و بعد هم من را لو داد.
شیرینی پولهای باد آورده
تورج یکی از متهمان دستگیرشده در این طرح است. او جوانی سرحال و قبراق است و هیچگونه اعتیادی به مواد مخدر ندارد. تورج عاشق پولهای بادآورده است و هر روز با شیوهای تازه، میلیونها تومان به جیب میزند. او میگوید یک حادثه باعث شده به سمت پولهای بادآورده کشیده شود و وقتی صحبتش به اینجا میرسد، زیر زبانش شیرین میشود و با اشتیاق بیشتری ادامه میدهد.
تورج! به چه جرمی دستگیر شدی؟
به بهانه تصادفهای ساختگی از مردم اخاذی میکردم.
سوژههایت را چطور انتخاب میکردی؟
در خیابانهای بالای شهر بهصورت پیاده پرسه میزدم. معمولاً خودروهای مدلبالا و گرانقیمتی را انتخاب میکردم که به نظر میرسید رانندهشان عجله دارد. در کمتر از یک ثانیه خودم را جلوی خودرو پرت میکردم، روی زمین میافتادم و شروع به آه و ناله میکردم. میگفتم کمرم، دستم یا پایم درد میکند و وانمود میکردم آسیب شدیدی دیدهام. بعد هم میخواستم مرا به بیمارستان ببرند، اما پیشنهاد میدادم اگر عجله دارند، خودم به بیمارستان میروم و هزینهاش را از آنها میگرفتم.
هیچکدام اعتراض نمیکردند؟
حداقل در صحنه تصادف نه. چون با آه و نالهای که میکردم، میترسیدند. از طرفی عجله داشتند و مبلغی که پرداخت میکردند برایشان زیاد نبود، بنابراین برای خلاص شدن، خیلی زود پول را میدادند.
از هر نفر چقدر اخاذی میکردی؟
بستگی به راننده و وضعیت مالیاش داشت. معمولاً از ۵ میلیون تومان تا ۴۰ میلیون تومان میگرفتم. مثلاً یکبار خودم را جلوی یک خودروی شاسیبلند انداختم که بعداً فهمیدم رانندهاش خلبان بازنشسته است. وقتی حالم را دید، ۴۰ میلیون تومان به کارت من واریز کرد و با عجله رفت.
چند نفر از تو شکایت کردهاند؟
فعلاً ۱۰ نفر شاکی دارم.
شاکیان چطور متوجه شدند تصادفها ساختگی بودهاست؟
همانطور که گفتم، در صحنه تصادف متوجه نمیشدند و راحت پول میدادند، اما بعضی از آنها وقتی ماجرا را برای دوستان یا خانوادهشان تعریف میکردند، تازه متوجه میشدند که به این شیوه از آنها اخاذی شدهاست. مثلاً همان خلبان بازنشسته، وقتی پول را به حسابم واریز کرد از اینکه رضایت دادم خوشحال بود، اما بعد که موضوع را برای فرزندانش تعریف کرد، آنها گفتند این یک روش اخاذی است و او هم به پلیس مراجعه و از من شکایت کرد.
چرا این شیوه را انتخاب کردی؟
به یک حادثه برمیگردد. چند سال قبل، در یکی از خیابانهای بالای شهر، یک خودروی مدلبالا واقعاً با من تصادف کرد. دست و پایم بهشدت درد گرفت و از راننده خواستم مرا به بیمارستان برساند، اما او عجله داشت و پیشنهاد داد بهجای بردن من به بیمارستان، پولش را بدهد. پول را گرفتم و خوشبختانه آسیب جدی ندیدم. همان پول زیر زبانم شیرین آمد و بعد از آن تصمیم گرفتم به این شیوه اخاذی کنم.
قبل از این چه کاری انجام میدادی؟
گچکار بودم.
چرا کارت را ادامه ندادی؟
درآمدش سخت بود، اما با این روش خیلی راحت پول به دست میآوردم. همانطور که گفتم، پولش شیرین بود.
مجرمی که خود را نابغه میداند!
کامران، مجرم سابقهدار دیگری است که در میان انبوهی از مجرمان، خود را نابغه میداند. به گفته خودش، مو لای نقشههای کلاهبرداریاش نمیرفته و توانسته از کاسبان و بازاریان میلیاردها تومان کلاهبرداری کند، اما حالا دستش خالی است.
کامران! سابقهداری؟
بله، سابقه سرقت دارم. البته قبلاً بهصورت باندی سرقت میکردیم، اما این بار تصمیم گرفتم کلاهبرداری کنم. پولش بیشتر بود و ریسکش کمتر. از طرفی هم اگر کسی متوجه میشد، خلافم باکلاستر بود، نه دزدی ساده.
چرا فکر میکنی نابغهای؟
وقتی بتوانی بهراحتی یک کاسب را فریب بدهی و با یک رسید جعلی یا چک بلامحل چند میلیارد تومان کالا بگیری، به نظرت نابغه نیستی؟
نقشههایت را چطور اجرا میکردی؟
برای کلاهبرداری دو شیوه داشتم. شیوه اول این بود که رسید جعلی درست میکردم و به فروشنده میدادم، البته این روش ریسک بالاتری داشت و گاهی فروشنده به رسید مشکوک میشد، هر چند جعلهایم خیلی حرفهای بود. شیوه دوم استفاده از چک بلامحل بود. معمولاً ابتدا با معتادان دوست میشدم، برایشان خرج میکردم و رفاقتم را ثابت میکردم. وقتی اعتمادشان جلب میشد، برایشان دستهچک میگرفتم و بعد سراغ بازاریها میرفتم. با دستهچک آنها اجناس میخریدم و خیلی زود با قیمتی پایینتر میفروختم و پولش را به جیب میزدم.
چند بار به این شیوه کلاهبرداری کردی؟
فکر میکنم بیشتر از ۱۰ مورد، شاید حدود ۱۵ مورد.
پس پول خوبی به جیب زدی؟
بله، اما الان دستم خالی است.
چرا؟
راستش عاشق خودروهای اپتیما و بنز هستم و میخواستم یک زندگی لاکچری برای خودم بسازم. بخش زیادی از پول را صرف خوشگذرانی کردم، مقداری هم در معاملههایی که انجام دادم سرم کلاه رفت و حالا هیچچیز ندارم.
تا چه مقطعی درس خواندهای؟
دیپلم دارم. فکر میکنم در میان خلافکاران و سارقان، تحصیلاتم بد نیست. معمولاً سارقان افراد کمسوادی هستند.